English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9386 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
commonwealth U کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths U کشورهای مشترک المنافع جمهور
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
Other Matches
commonwealth U مشترک المنافع
commonweal U مشترک المنافع
commonwealths U مشترک المنافع
common wealth U مشترک المنافع
common wealth U ممالک مشترک المنافع
common wealth U ملل مشترک المنافع
the common wealth of australia U ممالک مشترک المنافع استرالیا
sig U گروه مشترک المنافع ویژه
crown colony U بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
dominion U ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
developed countries U کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
developing countries U کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture U سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers U مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber U مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
uncomitted countries U کشورهای غیرمتعهد
allied U کشورهای هم پیمان
overseas U کشورهای بیگانه
free world U کشورهای غیرکمونیست
industrial nations U کشورهای صنعتی
less developed contries U کشورهای کم رشد
poor countries U کشورهای فقیر
developed market economy countries U کشورهای مرفه
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
capitalist countries U کشورهای سرمایه داری
retarded countries U کشورهای عقب مانده
backward countries U کشورهای عقب مانده
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
international U مربوط به کشورهای مختلف
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
third world countries U کشورهای جهان سوم
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
federalization U تشکیل کشورهای متحد
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
development countries U کشورهای قابل توسعه
developing countries U کشورهای در حال توسعه
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
reactions from abroad U واکنش مردم در کشورهای خارجی
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies U اقتصاد کشورهای جهان سوم
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
isolationist U طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
the big four U درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
nordic council U فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
sensed U حس مشترک
commonality U مشترک
senses U حس مشترک
intercommon U حق مشترک
subscriber's line U خط مشترک
common U مشترک
subscribers U مشترک
held in common U مشترک
commonalities U مشترک
subscriber U مشترک
party lines U خط مشترک
common user U مشترک
participants U مشترک
commonest U مشترک
participant U مشترک
sense U حس مشترک
commoners U مشترک
party line U خط مشترک
conjoint U مشترک
joint U مشترک
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
subscriber's station U مرکز مشترک
halvers U نیمه مشترک
synergy U عمل مشترک
telephone subscriber U مشترک تلفنی
commonest U مشترک اشتراکی
commoners U مشترک اشتراکی
local subscriber U مشترک داخلی
subscriber's line U خط متعلق به مشترک
subscriber's number U شماره مشترک
subscriber's cable U کابل مشترک
common U مشترک اشتراکی
cooperation U همکاری مشترک
cooperative work U همکاری مشترک
insurance certificate U بیمه مشترک
joint declaration U بیانیه مشترک
coefficient U عامل مشترک
joint shares U سهام مشترک
mutual responsibility U مسئوولیت مشترک
joint services U خدمات مشترک
joint resolution U تصمیم مشترک
joint costs U هزینه مشترک
joint products U محصولات مشترک
my and his father U پدر مشترک من و او
joint ownership U مالکیت مشترک
joint staff U ستاد مشترک
joint stock U سرمایه مشترک
coefficients U عامل مشترک
line termination circuit U اتصال مشترک
jointly owned property U مال مشترک
joint zone U منطقه مشترک
mutual debts U دیون مشترک
joint supply U عرضه مشترک
mutual interests U منافع مشترک
joint force U نیروی مشترک
joint exercise U مانور مشترک
joint account U حساب مشترک
party parpet U جانپناه مشترک
interrelation U مناسبات مشترک
intersections U فصل مشترک
rachis U دیرک مشترک
intercommunion U اقدام مشترک
joint adventure U تجارت مشترک
joint exercise U تمرین مشترک
joint demand U تقاضای مشترک
common wall U دیوار مشترک
joint costs U هزینههای مشترک
joint committee U کمیسیون مشترک
joint command U یکان مشترک
joint command U فرماندهی مشترک
intersection U فصل مشترک
intercommunion U ارتباط مشترک
condominiums U حکومت مشترک
party line U مرز مشترک
party lines U مرز مشترک
condominium U تسلط مشترک
condominium U حاکمیت مشترک
condominium U مالکیت مشترک
condominium U حکومت مشترک
subscriber line U خط مشترک [مخابرات]
Common Market U بازار مشترک
bottom layer U لایه مشترک
caveat subscriptor U اخطار به مشترک
cenotrope U گرایش مشترک
condominiums U مالکیت مشترک
condominiums U حاکمیت مشترک
meant U میان مشترک
middling U جمله مشترک
interface U وجه مشترک
interface U سطح مشترک
interfaces U وجه مشترک
party walls U دیوار مشترک
party wall U دیوار مشترک
interfaces U سطح مشترک
collective U مشترک عمومی
common fraction U مخرج مشترک
common denominators U مخرج مشترک
common denominator U مخرج مشترک
coenotrope U گرایش مشترک
tenancy in common U استیجار مشترک
common storage U حافظه مشترک
common progarm U برنامه مشترک
common multiple U مضرب مشترک
common language U زبان مشترک
factor U عامل مشترک
common gender U جنس مشترک
common fronties U مرز مشترک
common fate U سرنوشت مشترک
common trait U ویژگی مشترک
trunk circuit U معبر مشترک
concerted action U عمل مشترک
complex fraction U برخه مشترک
complex fraction U مخرج مشترک
condominiums U تسلط مشترک
joint U ستاد مشترک
joint U مشترک الحاقی
co-operation U همکاری مشترک
collaboration U همکاری مشترک
factors U عامل مشترک
Recent search history Forum search
1popsicle
1offshoring
1sediment-water interface
1برحام را کامل بگوئید مخفف چه میباشد ؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com